معنی فارسی cat-napped
B1به معنای چرت زدن یک گربه، معمولاً بهطور تصادفی و در زمانهای کوتاه.
Past tense of cat-nap, indicating that the cat had a short sleep.
- verb
verb
معنی(verb):
To take a catnap, to take a short sleep or nap.
معنی(verb):
To kidnap a cat.
example
معنی(example):
گربه کوچک در حین خواندن من چرت زد.
مثال:
The baby cat cat-napped while I was reading.
معنی(example):
او در حین فیلم چرت زد.
مثال:
He cat-napped during the movie.
معنی فارسی کلمه cat-napped
:
به معنای چرت زدن یک گربه، معمولاً بهطور تصادفی و در زمانهای کوتاه.