معنی فارسی catch a crab

B1

به معنای به‌طور ناخواسته به یک وضعیت خاص یا مشکل برخورد کردن، به ویژه در قایق‌رانی.

To make a mistake while rowing, causing the oar to get caught in the water.

verb
معنی(verb):

To strike the blade of the oar against the water when moving the oar back between power strokes.

example
معنی(example):

وقتی قایقرانی می‌کنی، اگر یک خرچنگ بگیری، پاروی تو در آب گیر می‌کند.

مثال:

When rowing, if you catch a crab, your oar gets stuck in the water.

معنی(example):

در حین تلاش برای قایق‌رانی به آرامی، یک خرچنگ گرفتم.

مثال:

I caught a crab while trying to row smoothly.

معنی فارسی کلمه catch a crab

: معنی catch a crab به فارسی

به معنای به‌طور ناخواسته به یک وضعیت خاص یا مشکل برخورد کردن، به ویژه در قایق‌رانی.