معنی فارسی catched

B1

گرفته و به کار رفته در گرامر غیررسمی، به معنای تصرف یا نیافتن چیزی از طرف کسی است.

Caught; to have taken hold of something.

example
معنی(example):

او در طول بازی توپ را گرفت.

مثال:

He catched the ball during the game.

معنی(example):

او نگاهی به غروب آفتاب انداخت.

مثال:

She catched a glimpse of the sunset.

معنی فارسی کلمه catched

: معنی catched به فارسی

گرفته و به کار رفته در گرامر غیررسمی، به معنای تصرف یا نیافتن چیزی از طرف کسی است.