معنی فارسی catlick

B1

لیسیدن به پوست یا موی حیوانات، به ویژه گربه‌ها، برای تمیزی.

The act of licking, typically referring to how cats clean themselves.

example
معنی(example):

گربه پاهایش را بعد از غذا خوردن لیسید.

مثال:

The catlick cleaned its paws after eating.

معنی(example):

او تماشا کرد که گربه خود را در زیر نور آفتاب تمیز می‌کند.

مثال:

He watched the catlick grooming itself in the sunlight.

معنی فارسی کلمه catlick

: معنی catlick به فارسی

لیسیدن به پوست یا موی حیوانات، به ویژه گربه‌ها، برای تمیزی.