معنی فارسی cattie

B1

توصیفی برای گربه‌ها، به ویژه در مکالمات غیررسمی.

A term for a cat, often used affectionately.

noun
معنی(noun):

A (unit of) weight used in China, generally standardized as half a kilogram.

example
معنی(example):

گربه‌اش در حین تماشای فیلم در دامنش جا گرفت.

مثال:

Her cattie curled up in her lap during the movie.

معنی(example):

یک گربه می‌تواند شادی زیادی را به یک خانواده بیاورد.

مثال:

A cattie can bring a lot of joy to a family.

معنی فارسی کلمه cattie

: معنی cattie به فارسی

توصیفی برای گربه‌ها، به ویژه در مکالمات غیررسمی.