معنی فارسی causable
B1قابل وقوع، به چیزی اشاره دارد که امکان به وقوع پیوستن آن وجود دارد.
Having the possibility or capability of causing something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصادف به دلیل شرایط بد جوی قابل وقوع بود.
مثال:
The accident was causable due to the poor weather conditions.
معنی(example):
عوامل خاصی در خرابیهای خودرو قابل وقوع هستند.
مثال:
Certain factors are causable in vehicle malfunctions.
معنی فارسی کلمه causable
:
قابل وقوع، به چیزی اشاره دارد که امکان به وقوع پیوستن آن وجود دارد.