معنی فارسی causal
B2 /ˈkɔːz.əl/علّی، مربوط به رابطه‌ای است که در آن یک عامل باعث وقوع دیگری می‌شود.
Relating to or acting as a cause; indicating cause and effect.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
(grammar) a word (such as because) that expresses a reason or a cause
adjective
معنی(adjective):
Of, relating to, or being a cause of something; causing
مثال:
There is no causal relationship between eating carrots and seeing in the dark.
example
معنی(example):
بین رژیم غذایی و سلامت یک رابطه علّی وجود دارد.
مثال:
There is a causal relationship between diet and health.
معنی(example):
عوامل علّی می‌توانند نتیجه یک آزمایش را تحت تأثیر قرار دهند.
مثال:
Causal factors can influence the outcome of an experiment.
معنی فارسی کلمه causal
:
علّی، مربوط به رابطه‌ای است که در آن یک عامل باعث وقوع دیگری می‌شود.
