معنی فارسی cavalryman

B1

سوارکار، فردی که در ارتش به عنوان سوارکار خدمت می‌کند.

A soldier in a military unit mounted on horseback.

example
معنی(example):

سوارکاری با شجاعت به میدان جنگ رفت.

مثال:

The cavalryman rode bravely into battle.

معنی(example):

سوارکاران در نبردهای تاریخی نقش مهمی ایفا کردند.

مثال:

Cavalrymen played a significant role in historical battles.

معنی فارسی کلمه cavalryman

: معنی cavalryman به فارسی

سوارکار، فردی که در ارتش به عنوان سوارکار خدمت می‌کند.