معنی فارسی cavayard

B2

کابری، محلی که اشیاء و آثار باستانی در آن قرار دارند و به عنوان یک مکان تاریخی شناخته می‌شود.

A place or area where antiquities or forgotten items are kept, often historical in nature.

example
معنی(example):

کابری قدیمی پر از آثار فراموش شده بود.

مثال:

The old cavayard was filled with forgotten artifacts.

معنی(example):

داستان‌های زیادی در کابری شهر پنهان شده‌اند.

مثال:

Many stories are hidden in the cavayard of the town.

معنی فارسی کلمه cavayard

: معنی cavayard به فارسی

کابری، محلی که اشیاء و آثار باستانی در آن قرار دارند و به عنوان یک مکان تاریخی شناخته می‌شود.