معنی فارسی caveated
B2پاسخ یا توافقی که به شرط خاصی اعلام شده باشد.
Qualified or limited; having a caveat.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قرارداد برای حفاظت از هر دو طرف به شرطی بود.
مثال:
The agreement was caveated to protect both parties.
معنی(example):
او در طی بحث پاسخ مشروطی داد.
مثال:
She gave a caveated response during the discussion.
معنی فارسی کلمه caveated
:
پاسخ یا توافقی که به شرط خاصی اعلام شده باشد.