معنی فارسی caverning
B1به فرآیند یا عمل کاوش در غارها اشاره دارد.
The activity of exploring or engaging in cave-related activities.
- NOUN
example
معنی(example):
فعالیتهای غارگردی در این مکان نیاز به تجهیزات ویژه دارند.
مثال:
The caverning activities at the site require special equipment.
معنی(example):
غارگردی یک راه منحصر به فرد برای کاوش در طبیعت است.
مثال:
Caverning offers a unique way to explore nature.
معنی فارسی کلمه caverning
:
به فرآیند یا عمل کاوش در غارها اشاره دارد.