معنی فارسی cavillingly

B1

به روشی که به ایرادهای جزئی توجه می‌شود و اغلب زمان‌بر و دلسردکننده است.

In a manner that involves making trivial objections.

example
معنی(example):

او به طور کافیل‌گرانه صحبت کرد و بر هر نقص کوچک تمرکز کرد.

مثال:

She spoke cavillingly, focusing on every minor flaw.

معنی(example):

او به بحث‌ها به طور کافیل‌گرانه نزدیک می‌شود که می‌تواند آزاردهنده باشد.

مثال:

He approaches discussions cavillingly, which can be off-putting.

معنی فارسی کلمه cavillingly

: معنی cavillingly به فارسی

به روشی که به ایرادهای جزئی توجه می‌شود و اغلب زمان‌بر و دلسردکننده است.