معنی فارسی cbi

B1

یک سازمان تحقیقات جنایی که در هند برای رسیدگی به پرونده‌های مهم تأسیس شده است.

Central Bureau of Investigation, the premier investigating agency in India.

example
معنی(example):

CBI مسئول تحقیق در مورد جرایم جدی در هند است.

مثال:

The CBI is responsible for investigating serious crimes in India.

معنی(example):

CBI برای مبارزه با فساد و اجرای قوانین ایجاد شد.

مثال:

The CBI was formed to combat corruption and enforce laws.

معنی فارسی کلمه cbi

: معنی cbi به فارسی

یک سازمان تحقیقات جنایی که در هند برای رسیدگی به پرونده‌های مهم تأسیس شده است.