معنی فارسی cd
A2یک دیسک فشرده که برای ذخیرهسازی و پخش موسیقی یا دادهها استفاده میشود.
A compact disc, a digital optical disc storage format used to store data.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک سی دی جدید از گروه مورد علاقهام خریدم.
مثال:
I bought a new CD of my favorite band.
معنی(example):
او سی دی را در ماشینش در طول سفر پخش کرد.
مثال:
She played the CD in her car during the trip.
معنی فارسی کلمه cd
:
یک دیسک فشرده که برای ذخیرهسازی و پخش موسیقی یا دادهها استفاده میشود.