معنی فارسی ceaselessly

B1

به طور مداوم و بدون توقف؛ بدون وقفه.

In a continuous or uninterrupted manner.

adverb
معنی(adverb):

Without ceasing.

example
معنی(example):

رودخانه در طول سال به طور مداوم جریان دارد.

مثال:

The river flows ceaselessly throughout the year.

معنی(example):

او به طور بی‌وقفه کار کرد تا مهلت را رعایت کند.

مثال:

She worked ceaselessly to meet the deadline.

معنی فارسی کلمه ceaselessly

: معنی ceaselessly به فارسی

به طور مداوم و بدون توقف؛ بدون وقفه.