معنی فارسی cedule
B1جدول زمانی یا برنامهریزی شده که برای سازماندهی فعالیتها یا کارها استفاده میشود.
A schedule or plan used to organize activities or tasks.
- OTHER
example
معنی(example):
معلم به ما یک جدولی داد تا به ما کمک کند زمان مطالعهامان را سازماندهی کنیم.
مثال:
The teacher gave us a cedule to help us organize our study time.
معنی(example):
من از یک جدول برای برنامهریزی فعالیتهای هفتگیام استفاده کردم.
مثال:
I used a cedule to plan my weekly activities.
معنی فارسی کلمه cedule
:
جدول زمانی یا برنامهریزی شده که برای سازماندهی فعالیتها یا کارها استفاده میشود.