معنی فارسی cenesthetic

B2

مرتبط با حس یکپارچگی بدن و تجربیات آن در وضعیت‌های عاطفی و جسمی.

Relating to the perception of bodily sensations and awareness of internal states.

example
معنی(example):

تجربیات حس یکپارچگی بدن می‌تواند به طور قابل توجهی بر سلامت عاطفی تأثیر بگذارد.

مثال:

Cenesthetic experiences can significantly impact emotional well-being.

معنی(example):

روان‌درمانگران ممکن است مشکلات حس یکپارچگی بدن را در کار خود بررسی کنند.

مثال:

Therapists may explore cenesthetic issues in their practice.

معنی فارسی کلمه cenesthetic

: معنی cenesthetic به فارسی

مرتبط با حس یکپارچگی بدن و تجربیات آن در وضعیت‌های عاطفی و جسمی.