معنی فارسی centerpiece

B1

مرکز قطعه‌ای است که به عنوان اصلی‌ترین عنصر در یک دکوراسیون یا طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

A main decorative item used to enhance a design or setting.

noun
معنی(noun):

An ornament to be placed in the centre, as of a table, ceiling, etc.

معنی(noun):

A central article or figure.

example
معنی(example):

مرکز این رویداد یک آرایش گل زیبا بود.

مثال:

The centerpiece of the event was a stunning floral arrangement.

معنی(example):

هر میز یک مرکز منحصر به فرد داشت که با تم هماهنگ بود.

مثال:

Each table had a unique centerpiece that matched the theme.

معنی فارسی کلمه centerpiece

: معنی centerpiece به فارسی

مرکز قطعه‌ای است که به عنوان اصلی‌ترین عنصر در یک دکوراسیون یا طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد.