معنی فارسی centrist

B2

شخص یا گروهی که به ایده‌های میانه‌رو و یا سیاسی اعتقاد دارد و از افراط در هر طرف اجتناب می‌کند.

A person or group who holds moderate views, often seen as being between the extremes of political ideology.

noun
معنی(noun):

A person who advocates centrism.

adjective
معنی(adjective):

Of, pertaining to, or advocating centrism.

example
معنی(example):

سیاستمدار میانه‌رو تلاش می‌کند نظرات مختلف از هر دو طرف را متحد کند.

مثال:

The centrist politician aims to unite different views from both sides.

معنی(example):

در بحث، رویکرد میانه‌رو مورد تحسین مخاطبان قرار گرفت.

مثال:

In the debate, the centrist approach was appreciated by the audience.

معنی فارسی کلمه centrist

: معنی centrist به فارسی

شخص یا گروهی که به ایده‌های میانه‌رو و یا سیاسی اعتقاد دارد و از افراط در هر طرف اجتناب می‌کند.