معنی فارسی centure

B1

نقطه یا مکان مرکزی یا معین.

A central point or position.

example
معنی(example):

در مرکز میدان، گل‌ها به زیبایی شکوفا شدند.

مثال:

In the centure of the field, the flowers bloomed beautifully.

معنی(example):

مرکز این استدلال توسط چندین کارشناس مورد توجه قرار گرفت.

مثال:

The centure of the argument was addressed by several experts.

معنی فارسی کلمه centure

: معنی centure به فارسی

نقطه یا مکان مرکزی یا معین.