معنی فارسی cephalon
B1 /ˈsefəlɒn/سرخزنده قسمتی از بدن برخی از جانوران است که بهویژه در سختپوستان بهکار میرود.
The head or front portion of certain organisms, particularly among crustaceans.
- noun
noun
معنی(noun):
The head of a trilobite.
example
معنی(example):
سرخزنده ناحیه سر برخی حیوانات است.
مثال:
The cephalon is the head region of certain animals.
معنی(example):
در سختپوستان، سرخزنده ممکن است شامل چشمها و اندامکها باشد.
مثال:
In crustaceans, the cephalon can have eyes and appendages.
معنی فارسی کلمه cephalon
:
سرخزنده قسمتی از بدن برخی از جانوران است که بهویژه در سختپوستان بهکار میرود.