معنی فارسی cerebellitis
B1التهاب یا عفونت در ناحیه مخچه که میتواند بر تعادل و هماهنگی تأثیر بگذارد.
An inflammation or infection of the cerebellum that can affect balance and coordination.
- NOUN
example
معنی(example):
سروزای مخچه التهاب مخچه است.
مثال:
Cerebellitis is an inflammation of the cerebellum.
معنی(example):
پزشکان معمولاً سروزای مخچه را با داروهای ضد التهاب درمان میکنند.
مثال:
Doctors often treat cerebellitis with anti-inflammatory medications.
معنی فارسی کلمه cerebellitis
:
التهاب یا عفونت در ناحیه مخچه که میتواند بر تعادل و هماهنگی تأثیر بگذارد.