معنی فارسی cerebrations
B1تفکرات یا اندیشه‌هایی که معمولاً در بحث‌ها و جلسات مطرح می‌شود.
Intellectual or thoughtful reflections, often discussed in a formal setting.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of cerebrating; thinking, reflection, thought.
example
معنی(example):
تفکرات در طول جلسه بسیار بصیرت‌بخش بود.
مثال:
The cerebrations during the meeting were quite insightful.
معنی(example):
تفکرات او در مورد موضوع توسط همه مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال:
Her cerebrations on the topic were appreciated by everyone.
معنی فارسی کلمه cerebrations
:
تفکرات یا اندیشه‌هایی که معمولاً در بحث‌ها و جلسات مطرح می‌شود.
