معنی فارسی cered
B2صفحهای که رنگی متمایز و نادر دارد.
Having a distinctive and rare hue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح سرِد مانند هیچچیز دیگری که قبلاً دیده بودیم نبود.
مثال:
The cered surface was unlike anything we had seen before.
معنی(example):
یافتن مصنوعات سرِد در حفاری شگفتانگیز بود.
مثال:
Finding cered artifacts in the excavation was surprising.
معنی فارسی کلمه cered
:
صفحهای که رنگی متمایز و نادر دارد.