معنی فارسی certificatory
B1مربوط به فرایند تأیید یا گواهی دادن.
Related to the process of certifying or providing evidence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایند تأیید شامل چندین مرحله است.
مثال:
The certificatory process includes several steps.
معنی(example):
او شرایط تأییدی را برای فارغالتحصیلی کامل کرد.
مثال:
He completed the certificatory requirements to graduate.
معنی فارسی کلمه certificatory
:
مربوط به فرایند تأیید یا گواهی دادن.