معنی فارسی certitude

B2 /ˈsɝtət(j)ud/

اطمینان و یقین، احساسی که وقتی به واقعیتی کاملاً مطمئن هستیم.

Absolute certainty or conviction that something is the case.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

noun

معنی(noun):

Sureness, certainty.

مثال:

I have absolute certitude about that.

معنی(noun):

Something that is a certainty.

مثال:

Taxes are obviously certitudes.

example

معنی(example):

او با اطمینان درباره تصمیمش برای رفتن صحبت کرد.

مثال:

She spoke with certitude about her decision to move.

معنی(example):

این اطمینان در صدایش سبب می‌شود دیگران گوش دهند.

مثال:

There is a certitude in his voice that makes others listen.

معنی فارسی کلمه certitude

اطمینان و یقین، احساسی که وقتی به واقعیتی کاملاً مطمئن هستیم.