معنی فارسی cess
B1 /sɛs/عوارض، مبلغ اضافی که به مالیات یا هزینهها اضافه میشود و برای تأمین مالی یک هدف خاص استفاده میشود.
A tax on a tax, or an additional levy on a specific purpose.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An assessed tax, duty, or levy.
معنی(noun):
Usually preceded by good or (more commonly) bad: luck or success.
معنی(noun):
Bound; measure.
verb
معنی(verb):
To levy a cess.
example
معنی(example):
دولت تصمیم گرفت بر روی کیسههای پلاستیکی عوارضی اعمال کند.
مثال:
The government decided to impose a cess on plastic bags.
معنی(example):
معمولاً عوارض برای تأمین مالی مخارج خاصی استفاده میشود.
مثال:
A cess is often used to fund specific expenditures.
معنی فارسی کلمه cess
:
عوارض، مبلغ اضافی که به مالیات یا هزینهها اضافه میشود و برای تأمین مالی یک هدف خاص استفاده میشود.