معنی فارسی cessment

B1

ارزیابی یا اندازه‌گیری، پروسه‌ای که برای تعیین مقدار یا ارزش چیزی انجام می‌شود.

The process of assessing or measuring something.

example
معنی(example):

ارزیابی ضروری بود تا ارزش زمین مشخص شود.

مثال:

The cessment was necessary to evaluate the land's value.

معنی(example):

شرکت یک ارزیابی انجام داد تا منابع خود را بررسی کند.

مثال:

The company conducted a cessment to assess their resources.

معنی فارسی کلمه cessment

: معنی cessment به فارسی

ارزیابی یا اندازه‌گیری، پروسه‌ای که برای تعیین مقدار یا ارزش چیزی انجام می‌شود.