معنی فارسی cfi

B1

CFI، شاخصی برای تحلیل اقتصادی که هزینه و فرکانس را مورد بررسی قرار می‌دهد.

An index used in economic analysis to evaluate the cost and frequency of transactions.

example
معنی(example):

CFI به شاخص هزینه و فراوانی در تحلیل اقتصادی اشاره دارد.

مثال:

CFI refers to the cost and frequency index in economic analysis.

معنی(example):

درک CFI به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا تصمیمات مالی آگاهانه بگیرند.

مثال:

Understanding CFI helps businesses make informed financial decisions.

معنی فارسی کلمه cfi

: معنی cfi به فارسی

CFI، شاخصی برای تحلیل اقتصادی که هزینه و فرکانس را مورد بررسی قرار می‌دهد.