معنی فارسی cfo
B2مدیر مالی یک سازمان که مسئولیتهای گستردهای در مورد امور مالی دارد.
The Chief Financial Officer; an executive responsible for managing the financial actions of a company.
- NOUN
example
معنی(example):
مدیر مالی (CFO) شرکت مسئول مدیریت خطرات مالی است.
مثال:
The CFO of the company is responsible for managing financial risks.
معنی(example):
یک مدیر مالی خوب نقش مهمی در هدایت استراتژی مالی شرکت ایفا میکند.
مثال:
A good CFO plays a vital role in guiding the company's financial strategy.
معنی فارسی کلمه cfo
:
مدیر مالی یک سازمان که مسئولیتهای گستردهای در مورد امور مالی دارد.