معنی فارسی chace
A2تعقیب، دنبال کردن چیزی برای رسیدن به آن.
To follow or pursue something, often in a quick manner.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید توپ را تعقیب کنیم تا گل بزنیم.
مثال:
We need to chace the ball to score a goal.
معنی(example):
من او را دیدم که دنبالهرو کامیون بستنی بود.
مثال:
I saw him chace after the ice cream truck.
معنی فارسی کلمه chace
:
تعقیب، دنبال کردن چیزی برای رسیدن به آن.