معنی فارسی chainlike
B1زنجیرمانند، به شکلی که شبیه زنجیر باشد، معمولاً در مورد اشیاء یا مفاهیم که به صورت متصل و پیوسته شکل میگیرند میتواند استفاده شود.
Having a form or quality resembling a chain; interconnected.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لینکهای گردنبند در طراحی زنجیرمانند هستند.
مثال:
The links of the necklace are chainlike in design.
معنی(example):
افکار او زنجیرمانند بودند و یک ایده را به ایده دیگر وصل می کردند.
مثال:
His thoughts were chainlike, connecting one idea to another.
معنی فارسی کلمه chainlike
:
زنجیرمانند، به شکلی که شبیه زنجیر باشد، معمولاً در مورد اشیاء یا مفاهیم که به صورت متصل و پیوسته شکل میگیرند میتواند استفاده شود.