معنی فارسی chains of command
B2زنجیره فرماندهی، ساختاری برای تعریف سلسله مراتب و مسئولیت‌های سازمانی.
A hierarchy that outlines the authority and responsibilities within an organization.
- noun
noun
معنی(noun):
The command hierarchy or structure in which one rank obeys the one above it, which obeys the one above it, and so forth.
example
معنی(example):
درک زنجیره فرماندهی در یک سازمان بزرگ مهم است.
مثال:
Understanding the chains of command is important in a large organization.
معنی(example):
زنجیره‌های فرماندهی مسئولیت‌ها را در تیم مشخص می‌کند.
مثال:
The chains of command clarifies responsibilities within the team.
معنی فارسی کلمه chains of command
:
زنجیره فرماندهی، ساختاری برای تعریف سلسله مراتب و مسئولیت‌های سازمانی.
