معنی فارسی chal

B1

چال کردن، به معنای حرکت دادن یا هدایت چیزی به طوری خاص، معمولاً در زمینه پلیرهای ورزشی.

To throw or direct something in a specific manner, often used in sports contexts.

noun
معنی(noun):

A male gypsy.

example
معنی(example):

آیا می‌توانی توپ را به داخل دروازه چال کنی؟

مثال:

Can you chal the ball into the net?

معنی(example):

اگر می‌خواهیم موفق شویم، باید برنامه‌هایمان را چال کنیم.

مثال:

We need to chal our plans if we want to succeed.

معنی فارسی کلمه chal

: معنی chal به فارسی

چال کردن، به معنای حرکت دادن یا هدایت چیزی به طوری خاص، معمولاً در زمینه پلیرهای ورزشی.