معنی فارسی chalklike

B1

دارای ویژگی‌هایی مشابه گچ، مانند صافی و نرمی.

Having a texture or appearance similar to chalk; typically dry and powdery.

example
معنی(example):

سطح چاله‌گی داشت و نوشتن روی آن آسان بود.

مثال:

The surface was chalklike and easy to write on.

معنی(example):

این معدنی دارای قوامی شبیه به گچ است.

مثال:

This mineral has a chalklike consistency.

معنی فارسی کلمه chalklike

: معنی chalklike به فارسی

دارای ویژگی‌هایی مشابه گچ، مانند صافی و نرمی.