معنی فارسی chamberleted
B2ویژه یا مربوط به اتاقکها، نوعی طراحی یا ساختاری که در آن از اتاقکها استفاده میشود.
Characterized by or having small chambers; often used in relation to architecture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خانه طراحی شده جدید دارای سقفهای اتاقکی بود.
مثال:
The newly designed house featured chamberleted ceilings.
معنی(example):
اتاق او که سقفهای اتاقکی داشت، حس دنج و صمیمیای داشت.
مثال:
Her chamberleted room felt cozy and intimate.
معنی فارسی کلمه chamberleted
:
ویژه یا مربوط به اتاقکها، نوعی طراحی یا ساختاری که در آن از اتاقکها استفاده میشود.