معنی فارسی chandelling
B1چاندلینگ، عمل تزئین یا چراغانی یک فضا به شیوهای هنری و خاص.
The act of decorating or illuminating a space in an artistic way.
- VERB
example
معنی(example):
او اتاق را با تزئینات زینتی چاندل میکرد.
مثال:
She was chandelling the room with ornate decorations.
معنی(example):
چاندلینگ نیاز به خلاقیت و مهارت هنری دارد.
مثال:
Chandelling requires creativity and artistic skill.
معنی فارسی کلمه chandelling
:
چاندلینگ، عمل تزئین یا چراغانی یک فضا به شیوهای هنری و خاص.