معنی فارسی chanelled
B1به شیوهای متمایز انتقال یافتن یا هدایت شدن تفکرات یا احساسات.
Transferred or directed in a distinct manner of thoughts or feelings.
- VERB
example
معنی(example):
تعلیمات از طریق مجموعهای از جلسات منتقل شد.
مثال:
The teachings were channeled through a series of sessions.
معنی(example):
او ایدههایش را به یک پروژه منظم تبدیل کرد.
مثال:
She channeled her ideas into a well-organized project.
معنی فارسی کلمه chanelled
:
به شیوهای متمایز انتقال یافتن یا هدایت شدن تفکرات یا احساسات.