معنی فارسی changeabout
B1به طور مداوم در حال تغییر یا در حال تغییر از یک وضعیت به وضعیت دیگر.
In a manner that involves frequent or ongoing changes.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم تصمیم گرفت تا استراتژیهای خود را برای پروژه تغییر دهد.
مثال:
The team decided to changeabout their strategies for the project.
معنی(example):
او معمولاً برنامههای خود را به طور متناوب تغییر میدهد.
مثال:
He tends to changeabout his plans frequently.
معنی فارسی کلمه changeabout
:
به طور مداوم در حال تغییر یا در حال تغییر از یک وضعیت به وضعیت دیگر.