معنی فارسی chaperoning
B1چاپرانی به عمل نظارت و هدایت گروهی از افراد برای اطمینان از ایمنی و نظم اشاره دارد.
The act of accompanying and supervising a group of people.
- verb
verb
معنی(verb):
To act as a chaperone.
example
معنی(example):
او از چترانی در اردوهای خیابانی دخترش لذت میبرد.
مثال:
She enjoys chaperoning her daughter's field trips.
معنی(example):
چاپرانی به حفظ نظم در طول رویدادها کمک میکند.
مثال:
Chaperoning helps maintain order during events.
معنی فارسی کلمه chaperoning
:
چاپرانی به عمل نظارت و هدایت گروهی از افراد برای اطمینان از ایمنی و نظم اشاره دارد.