معنی فارسی char-
B1char- به معنای سوختن یا سیاه کردن است و معمولاً به فرایند پخت و پز با حرارت بالا اشاره دارد.
A prefix denoting burning or charring, particularly in cooking or fire contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
Char- معمولاً به سوزاندن یا سیاه کردن چیزی اشاره دارد.
مثال:
Char- usually refers to burning or charring something.
معنی(example):
Char- روی گوشت طعم دودی را اضافه کرد.
مثال:
The char- on the meat added a smoky flavor.
معنی فارسی کلمه char-
:
char- به معنای سوختن یا سیاه کردن است و معمولاً به فرایند پخت و پز با حرارت بالا اشاره دارد.