معنی فارسی charact

B1

ویژگی، خصیصه یا مشخصه‌ای که ماهی را از دیگر موجودات متمایز می‌کند.

A distinguishing feature or characteristic that defines a particular type of fish.

example
معنی(example):

ویژگی‌های شخصیتی ماهی در رنگ‌ها و الگوهای زندهٔ آن نمایان است.

مثال:

The charact of the fish is visible in its vibrant colors and patterns.

معنی(example):

شما می‌توانید به راحتی ویژگی‌های مختلف گونه‌های ماهی را براساس ظاهرشان شناسایی کنید.

مثال:

You can easily identify the charact of different species of fish by their appearance.

معنی فارسی کلمه charact

: معنی charact به فارسی

ویژگی، خصیصه یا مشخصه‌ای که ماهی را از دیگر موجودات متمایز می‌کند.