معنی فارسی character-forming
B1شخصیتساز به فرآیند ساخت و توسعه شخصیت و ویژگیهای فردی اشاره دارد.
Related to the development of someone's character and personality.
- OTHER
example
معنی(example):
این تجربیات برای جوانان شخصیتساز است.
مثال:
These experiences are character-forming for young people.
معنی(example):
آموزش نقش مهمی در شکلگیری شخصیت دارد.
مثال:
Education plays a significant role in character-forming.
معنی فارسی کلمه character-forming
:
شخصیتساز به فرآیند ساخت و توسعه شخصیت و ویژگیهای فردی اشاره دارد.