معنی فارسی characterisable
B2شخصیتپذیر، ویژگیهایی که میتوان آنها را به صورت خاص توصیف کرد.
Describing qualities that can be particularly designated or identified.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او ویژگیهای زیادی دارد که میتوان به عنوان مثبت شخصیتسازی کرد.
مثال:
She has many traits that are characterisable as positive.
معنی(example):
این پروژه با رویکرد نوآورانهاش قابل شخصیتسازی است.
مثال:
The project is characterisable by its innovative approach.
معنی فارسی کلمه characterisable
:
شخصیتپذیر، ویژگیهایی که میتوان آنها را به صورت خاص توصیف کرد.