معنی فارسی chargeman

B1

چارجمن، شخصی که مسئول نگهداری و تعمیرات سیستم‌های برقی است.

A technician who is responsible for the electrical maintenance.

example
معنی(example):

چارجمن تمام تعمیرات برقی را انجام داد.

مثال:

The chargeman handled all the electrical maintenance.

معنی(example):

او به عنوان چارجمن در کارخانه محلی کار می‌کرد.

مثال:

He worked as a chargeman in the local factory.

معنی فارسی کلمه chargeman

: معنی chargeman به فارسی

چارجمن، شخصی که مسئول نگهداری و تعمیرات سیستم‌های برقی است.