معنی فارسی charlatanship

B2

وضعیت یا ویژگی یک شارلاتان، به معنای فریب دادن مردم به وسیله نادانی یا تقلب.

The state or quality of being a charlatan; deception.

example
معنی(example):

شارلاتانیسم او در نحوه فریب دادن پیروانش مشهود بود.

مثال:

His charlatanship was evident in the way he misled his followers.

معنی(example):

شارلاتانیسم در ادعاهای آنها انتقادات زیادی را جلب کرد.

مثال:

The charlatanship in their claims drew significant criticism.

معنی فارسی کلمه charlatanship

: معنی charlatanship به فارسی

وضعیت یا ویژگی یک شارلاتان، به معنای فریب دادن مردم به وسیله نادانی یا تقلب.