معنی فارسی charqued

B1

چارک‌کردن، فرآیند خشک کردن گوشت یا ماهی برای نگهداری طولانی‌تر.

The process of drying meat or fish for preservation.

example
معنی(example):

گوشت خشک شد تا برای زمستان حفظ شود.

مثال:

The meat was charqued to preserve it for winter.

معنی(example):

آنها ماهی را خشک کردند تا عمر آن را طولانی‌تر کنند.

مثال:

They charqued the fish to extend its shelf life.

معنی فارسی کلمه charqued

: معنی charqued به فارسی

چارک‌کردن، فرآیند خشک کردن گوشت یا ماهی برای نگهداری طولانی‌تر.