معنی فارسی charriest

B2

شخصیت‌محورترین، کسی که بیشتر در مورد شخصیت‌پردازی صحبت می‌کند.

The person characterized by an emphasis on personal traits or temperament.

example
معنی(example):

از بین تمام شخصیت‌ها، او در داستان شخصیت‌محورترین بود.

مثال:

Out of all the characters, she was the charriest in the story.

معنی(example):

او او را شخصیت‌محورترین دوستش یافت.

مثال:

He found her to be the charriest of his friends.

معنی فارسی کلمه charriest

: معنی charriest به فارسی

شخصیت‌محورترین، کسی که بیشتر در مورد شخصیت‌پردازی صحبت می‌کند.