معنی فارسی chawing

B1

فعل جویدن، به ویژه زمانی که به خوردن مواد لزج، مانند آدامس یا تنباکو اشاره دارد.

The present participle of 'chaw,' meaning the act of chewing.

verb
معنی(verb):

To chew; to grind with one's teeth; to masticate (food, or the cud)

معنی(verb):

To ruminate (about) in thought; to ponder; to consider

معنی(verb):

To steal.

مثال:

Some pikey's chawed my bike.

example
معنی(example):

او در حال جویدن یک تکه آدامس است.

مثال:

He is chawing on a piece of gum.

معنی(example):

جویدن می‌تواند به خوشبو کردن دهان شما کمک کند.

مثال:

Chawing can help freshen your breath.

معنی فارسی کلمه chawing

: معنی chawing به فارسی

فعل جویدن، به ویژه زمانی که به خوردن مواد لزج، مانند آدامس یا تنباکو اشاره دارد.