معنی فارسی check-
B1بررسی، عمل تایید یا اطمینان پیدا کردن از چیزی.
To examine or verify something for accuracy or correctness.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید پاسخهای خود را قبل از ارسال آزمون چک کنید.
مثال:
You should check your answers before submitting your test.
معنی(example):
همیشه قبل از خرید غذا، مواد اولیه را بررسی کنید.
مثال:
Always check the ingredients before you buy food.
معنی فارسی کلمه check-
:
بررسی، عمل تایید یا اطمینان پیدا کردن از چیزی.